سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چنگ در پیمانهاى کسانى در آرید که چشم وفا از ایشان دارید . [نهج البلاغه]
بستنی کبریتی
 
من بهترینم پارت7

زنمو لبخند زد و گفت:خواهش میکنم پسرم

_واااااای حوصلم ریخت

ووبین با تعجب گفت:منظورت همون حوصلم سر رفته هس دیگه؟

با لبخند دستمو اروم گذاشتم رو لبام و گفتم:اوه مای گاد،یس منظورم همون بود ببخشید اشتباهی گفتم

مامان:دخترم از این به بعد همین و بگو باحاله

_وا مامان؟:-) 

هارا:مامان این حرف معنی نداره که؟

بابا:خب دخترم مادرت خوشش اومده عزیزم

هارا و من:اوکی بابا

عمو و زنمو:از این بحث بیاید بیرون خواهشا؟

همه :چشمممم

خب کلی بگو بخند رفتیم خونه تو راهم هارا ما رو دیوونه کرد که چرا نزاشتی من ادامس بخرم وااااااای،(راستی هارا به ادامس علاقه داره خونه هم کلی ادامس داره اما دلش پره که دوباره بخره)

رسیدیم خونه از خستگی فرود اومدم روتختم.....

هارا هم اومد پیشم حوصله نداشتم بهش چیزی بگم عاشق این بود که پیش من بخوابه والااااا چیکار کنم از دستش خدا میدونه

............

اروم با صدای زنگ گوشیم بلند شدم

هارا هم بلند شد گفت:اه هانی دیگه هشدار نزار نمیزاره راحت با خواهرت بخوابی

_الهیییی

هارا:وااااااااای یادم رفت بلیط بگیرم(همونی که میگیرن میرن کنسرت همون بلیطه فک کنم)

_بلیط چی؟

هارا:کنسرت

_کنسررررررررت؟دختر ما پولمون کجابود؟ 

هارا:100وون بیشتر نیست که باووووو،من خودم پول جمع کردم بیشتر از 100 وون ما اونقدرا هم فقیر نیستیم چرا میگی ما فقیریم؟

_ولش حالا من یه چیزی گفتم،حالا کنسرت کی؟

هارا:گروه سووووووپر جووووونیووووووور خواننده های مورد علاقه ی مننننن

_اهاااااا،خب برو

داشتم میرفتم بیرون صبحانه بخورم که هارا گفت:آ آ آ آ دلیل نمیشه که چون تو گروه super junior و زیاد دوس نداری همراه من نیای کنسرت؟

_جان جان؟من همرات نمیام در ضمن پول از کجا میخای بیاری؟هارا خانوم جون؟

هارا :نگران نباش هانی گلی گفتم که پول بیشتر از اونی که انتظار داشتم جمع کردم ;-) من میخام تو رو هم همراه خودم ببرم :-)

_وای نه حوصله ندارم

هارا:همون حوصلت میریزه ;-)

_عه هارا؟

هارا:بیااااادیگه

_okتنهات نمیزارم فقط بخاطر اینکه تنها نباشی و خجالت نکشی هر چن از تو بعیده که خجالتی باشی

هارا لبخند زد و گفت:به خواهری رفتم دیگه

دستشو گرفتم و بردم دم در دستشویی گفتم دست صورت بشور خانم خانماااا

هارا:اول بزرگتر

_عه هارا برای دستشویی به خواهرت تعارف میکنی خره؟

هارا:از بس دوست دارم :-) 

(یکی بیاد من و دوس داشته باشه ;-)  دوستان من و شما دوس دارید؟قوربونتون) 

هارا رفت تو و در و بس بعد اومد بیرون حالا نوبت منه چیههه توضیح بدممممم؟(راس میگه دیگه نمیتونه توضیح بده)

اومدم بیرون صبحونه خوردیم و هارا به زوووووووور تنم لباس سفیده رو کرد تا روی رونم بود تنگگگگگگ ساپرت مشکی کوتاه کفش معمولی سفید سیاه(یاد گورخر افتادم اما مدل کفشش شبیه گروخر نبوده هااابگمممم)موهام و دم اسبی بستم

هارا تقریبا شبیه خودم تیپ زده بود فقط رژ لب زدم و گونه دیگه نزاشت خودم و درس کنم خب راس میگه ما باید سر ساعت نه اونجا باشیم اما ما الان بلیط نداریم

........

از ماشین پیاده شدیم و بدو بدو رفتیم طرف مسءول و کلی اصرار کردیم که اینبار ببخشه اما نشد یدفعه یه دختر خوشگل شیک کرده اومد طرفمون فک کنم پول دار بود مسءول سریع به افتخارش بلند شد یه دختر دیگه هم همراهش بود اما اون دختره مهربونتر به نظر میرسید همون دخترشیک کرده

دختر شیک:-) :اتفاقی افتاده؟

مسءول:خانم بلیط ندارن اجبار دارن که بیان تو

دخترشیک دستشو اورد جلو و بزور دستمو گرفت گفت:سلام من جونگ سون هستم خوشبختم

با تعجب گفتم:بله بله منم کیم هانی هستم همچنین خانوم شیک

جونگ سون:چرا بهم میگید خانوم شیک؟

هارا:منظورش همون ادامس شیکه(یااااعلی باز این یاد ادامساش افتاخخخ;-)) 

خانم شیک لبخند زد و گفت:نه عزیزم منظورش این نبوده

_اگه ناراحتتون نمیکنه میتونم بهتون بگم خانوم شیک؟

خانوم شیک:اره هانیی جون

اوه اوه چه زود دوس شد

اون دختره:اه ابجی؟بریم تو

دخترشیک:اوه یادم رفته من دو بلیط اضافه دارم اول برای ماد پدرمون بوده اما اونا کاری براشون پیش اومده نیومدن بلیط ما رو میخاید؟

_اوه نه ممنون ما نمیخایم

هارا:چرا چرا خوبشم میخایم

دختر شیک:چرا؟ اگه بلیطی که دارم میدم و نگیرید نمیتونید بیاید تو....

_مشکلی نیس بر میگردیم

خواهر جونگ سو پوزخندی به ما زد که حرصم در اومد اه

هارا:چییییی مییییگیییی مگه من میزارم که بریم من بخاطر اونا اومدم بیشتر بخاطر اهنگشون

جونگ سون سریع به مسءول گفت:آقااینم بلیط این دونفر بزار بیان تو

اجازه داد که بریم تو مرده چ توپل بوده اخییی گناهی

رفتیم تو همراهه دختر شیک وااااااااای اوه مای گاد چقد ادم اینجااااان من و هارا که محکم همدیگه رو داشتیم که گم نشیم...

ستاره جونم خوبههههه؟

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصی و رکی 94/5/17:: 5:15 عصر     |     () نظر