سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در شرافت دانش همین بـس که کسی هم که آن را نیک نمی داند ادعایش می کند و هرگاه به آن منسوب گردد شادمان می شود . [امام علی علیه السلام]
بستنی کبریتی
 
دیوونگی های خودم و بقیه

اخرای مدرسه بود یه کلاس هست تو مدرسمون اخرین کلاسه کسی توش نمیره یخورده خرابه کسی درستش نکرده اونجا پاتوق ماست،با دو تا از دوستای صمیم رفتیم اونجا (فریده و معصومه)فریده رو شوت میکنیم رو اون میز خرابه خودمون وسط،همون روز معلما جلسه داشتن ما امتحان علوم و رد کردیم جااااااان بقیه بودن حیاط فریده جوووونم اهنگ mr. Simple گروه سوپر جونیور میخونه(درضمن سازم میزنه اصن دیوونگی ای داریم ما)خب در اصل باید با این اهنگ خارجی برقصی من و معصومه افتادیم وسط که برقصیم اونم چییییی ایرانی پسرونه انقد مسخره بازی در اوردیم که اخر همه افتادیم رو زمین هر هر میخندیدیم به خدا ما شانس داریم که معلما جارو نگرفتن که مارو دنبال کنن والااااااا

:دییی


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصی و رکی 94/5/20:: 10:38 عصر     |     () نظر
 
دیوونگی های خودم و بقیه

دیروز همراهه دخترعموم سوار تاکسی شدیم که بریم کفشارو یه دید بزنیم هرکدوم و که قبول کردیم بخریم،راننده پرسید:خانوم کوجا میرید؟

دخترعموبه شوخی گفت :میریم کفش بخریم

(به قول همین جوکه)از بس خندیده بودیم دیگه جونی برامون نمونده بود راننده دقیقه به دقیقه میخندید تااااا اینکه پیاده شدیم

البته ادرس داده بودیماااااا;-) 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصی و رکی 94/5/20:: 10:28 عصر     |     () نظر
 
من بهترینم پارت8

اوه مای گاد یکی من و بگیره جا نبود که از بین مردما بگذریم خدایااا تنفسسسس،بالاخره همراه اون دختره یه خورده امدیم جلوتر وای وای باید نزدیکای دو سه ساعت منتظر باشیم میپوسیم که

هارا:ابجی میترسم ی موقع کپک بزنیم

_تو یکی ساکت بخاطر تو اومدیم

هارا:هانی جون حالا کی گفته که میخایم بریمممم،من تا اخرش اینجا میمونم

_اوووووف

خانوم شیک:همین الان خسته شدی؟

_نه خسته نشدم حوصلم سر رفته

خانوم شیک:بیا بریم جلو 

_از این جلوتر؟

هارا:هورااااااااااا

خواهر جون سونگ:هه چقد ذوق داری؟

هارا:قد یه دنیا

خانوم شیک:اوخیییی

رفتیم جلوتر اونقد جلو که انگار ما اولین نفر بودیم بعضیا به ما غر میزدن اما تا خانوم شیک و میدیدن احترام میذاشتن ینی کی میتونه باشه؟

اووووف ننه دیگه پام داشت خورد میشد یهووووو صدای دست و جیغ و هورا رفت بالاااااا منکه همونجا سکته کردم صدای اهنگ که اومد متوجه شدمممم آااااا super junior وارد کنسرت شدن به به حالا کوجان؟؟؟اهاااااا دیدمشون نه بابا خوشتیپ شدن یهووو هارا همچین دم گوشم جیغ زد که خودمو خیس کردم بلند گفتم:هاراااااا عین ادم باش چته تووووو؟

هارا:ابجی بخاطر من شادی کنننن گروه مورد علاقمن هاااااا

خانوم شیک:اره خانوم کوچولو بخاطر خواهرتم خوشحالی کن

_من کجام کووووووچوووووولوووووووهه؟

خانوم شیک:حالا چرا عصبانی میشی خانوم بزرگ؟

خانوم شیک:خوشم نمیاد بهم میگین خانوم کوچولو،درضمننن خانووووم بزرگ هم نگیددددد

خانوم شیک:اوه مای گاد

خواهرش:آروم باش خانوم متوسطه!!!

خودم خندم گرفته بود خانوم متوسط

تا همه جیغ و داد میکردن منم الکی داد میزدم به خودم میخندیدم خانوم شیک که از دست من و هارا ترکیده بود اون دختره خاهر خانوم شیک یخورده سرسنگین بود

از بس خنگ بازی دراوردیم که نگوووو بعداز خوندن اهنگشون داشتن سخنرانی میکردن خخخخ یدختره محکم خورد بهم بلند شد عذر خواهی کرد وگفت:میتونم اینجا وایسم؟

با تعجب گفتم:البته

اونم تشکر کرد کنار ما وایساد فک کنم بخاطر این بود که جون ما به تونا بیشتر نزدیک بودیم

اونا وقتی داشتن درمورد چیزی توضیح میدادن من و هارا چون زیاد به گوش دادن به توضیح دادن علاقه نداشتیم کلی مسخره بازی در میوردیم 

شیندونگ(عضوی از سوپرجونیور همین گروهه مورد علاقه ی هارا اون چاقالوهه):ما فقط بخاطر الف(الف همون طرفدار)های خودمون و خوشحالیشون اهنگ میسازیم و به افتخار شماها میخونیم

همه دست و جیغ میزدن من وهارا:اووووووو نگوووو تو جون مادرت بخاطر ما یا بخاطر پول؟؟؟

بعد زدیم زیر خنده که  شیندونگ از خانوم شیک خاست که؟

شیندونگ:خانوم جونگ سون لطفا بیاییدبالای صحنه

من و هارا فقط تو بهت بودیم این خانووووم شیک کییییی بود؟

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصی و رکی 94/5/20:: 7:40 عصر     |     () نظر
 
من بهترینم پارت7

زنمو لبخند زد و گفت:خواهش میکنم پسرم

_واااااای حوصلم ریخت

ووبین با تعجب گفت:منظورت همون حوصلم سر رفته هس دیگه؟

با لبخند دستمو اروم گذاشتم رو لبام و گفتم:اوه مای گاد،یس منظورم همون بود ببخشید اشتباهی گفتم

مامان:دخترم از این به بعد همین و بگو باحاله

_وا مامان؟:-) 

هارا:مامان این حرف معنی نداره که؟

بابا:خب دخترم مادرت خوشش اومده عزیزم

هارا و من:اوکی بابا

عمو و زنمو:از این بحث بیاید بیرون خواهشا؟

همه :چشمممم

خب کلی بگو بخند رفتیم خونه تو راهم هارا ما رو دیوونه کرد که چرا نزاشتی من ادامس بخرم وااااااای،(راستی هارا به ادامس علاقه داره خونه هم کلی ادامس داره اما دلش پره که دوباره بخره)

رسیدیم خونه از خستگی فرود اومدم روتختم.....

هارا هم اومد پیشم حوصله نداشتم بهش چیزی بگم عاشق این بود که پیش من بخوابه والااااا چیکار کنم از دستش خدا میدونه

............

اروم با صدای زنگ گوشیم بلند شدم

هارا هم بلند شد گفت:اه هانی دیگه هشدار نزار نمیزاره راحت با خواهرت بخوابی

_الهیییی

هارا:وااااااااای یادم رفت بلیط بگیرم(همونی که میگیرن میرن کنسرت همون بلیطه فک کنم)

_بلیط چی؟

هارا:کنسرت

_کنسررررررررت؟دختر ما پولمون کجابود؟ 

هارا:100وون بیشتر نیست که باووووو،من خودم پول جمع کردم بیشتر از 100 وون ما اونقدرا هم فقیر نیستیم چرا میگی ما فقیریم؟

_ولش حالا من یه چیزی گفتم،حالا کنسرت کی؟

هارا:گروه سووووووپر جووووونیووووووور خواننده های مورد علاقه ی مننننن

_اهاااااا،خب برو

داشتم میرفتم بیرون صبحانه بخورم که هارا گفت:آ آ آ آ دلیل نمیشه که چون تو گروه super junior و زیاد دوس نداری همراه من نیای کنسرت؟

_جان جان؟من همرات نمیام در ضمن پول از کجا میخای بیاری؟هارا خانوم جون؟

هارا :نگران نباش هانی گلی گفتم که پول بیشتر از اونی که انتظار داشتم جمع کردم ;-) من میخام تو رو هم همراه خودم ببرم :-)

_وای نه حوصله ندارم

هارا:همون حوصلت میریزه ;-)

_عه هارا؟

هارا:بیااااادیگه

_okتنهات نمیزارم فقط بخاطر اینکه تنها نباشی و خجالت نکشی هر چن از تو بعیده که خجالتی باشی

هارا لبخند زد و گفت:به خواهری رفتم دیگه

دستشو گرفتم و بردم دم در دستشویی گفتم دست صورت بشور خانم خانماااا

هارا:اول بزرگتر

_عه هارا برای دستشویی به خواهرت تعارف میکنی خره؟

هارا:از بس دوست دارم :-) 

(یکی بیاد من و دوس داشته باشه ;-)  دوستان من و شما دوس دارید؟قوربونتون) 

هارا رفت تو و در و بس بعد اومد بیرون حالا نوبت منه چیههه توضیح بدممممم؟(راس میگه دیگه نمیتونه توضیح بده)

اومدم بیرون صبحونه خوردیم و هارا به زوووووووور تنم لباس سفیده رو کرد تا روی رونم بود تنگگگگگگ ساپرت مشکی کوتاه کفش معمولی سفید سیاه(یاد گورخر افتادم اما مدل کفشش شبیه گروخر نبوده هااابگمممم)موهام و دم اسبی بستم

هارا تقریبا شبیه خودم تیپ زده بود فقط رژ لب زدم و گونه دیگه نزاشت خودم و درس کنم خب راس میگه ما باید سر ساعت نه اونجا باشیم اما ما الان بلیط نداریم

........

از ماشین پیاده شدیم و بدو بدو رفتیم طرف مسءول و کلی اصرار کردیم که اینبار ببخشه اما نشد یدفعه یه دختر خوشگل شیک کرده اومد طرفمون فک کنم پول دار بود مسءول سریع به افتخارش بلند شد یه دختر دیگه هم همراهش بود اما اون دختره مهربونتر به نظر میرسید همون دخترشیک کرده

دختر شیک:-) :اتفاقی افتاده؟

مسءول:خانم بلیط ندارن اجبار دارن که بیان تو

دخترشیک دستشو اورد جلو و بزور دستمو گرفت گفت:سلام من جونگ سون هستم خوشبختم

با تعجب گفتم:بله بله منم کیم هانی هستم همچنین خانوم شیک

جونگ سون:چرا بهم میگید خانوم شیک؟

هارا:منظورش همون ادامس شیکه(یااااعلی باز این یاد ادامساش افتاخخخ;-)) 

خانم شیک لبخند زد و گفت:نه عزیزم منظورش این نبوده

_اگه ناراحتتون نمیکنه میتونم بهتون بگم خانوم شیک؟

خانوم شیک:اره هانیی جون

اوه اوه چه زود دوس شد

اون دختره:اه ابجی؟بریم تو

دخترشیک:اوه یادم رفته من دو بلیط اضافه دارم اول برای ماد پدرمون بوده اما اونا کاری براشون پیش اومده نیومدن بلیط ما رو میخاید؟

_اوه نه ممنون ما نمیخایم

هارا:چرا چرا خوبشم میخایم

دختر شیک:چرا؟ اگه بلیطی که دارم میدم و نگیرید نمیتونید بیاید تو....

_مشکلی نیس بر میگردیم

خواهر جونگ سو پوزخندی به ما زد که حرصم در اومد اه

هارا:چییییی مییییگیییی مگه من میزارم که بریم من بخاطر اونا اومدم بیشتر بخاطر اهنگشون

جونگ سون سریع به مسءول گفت:آقااینم بلیط این دونفر بزار بیان تو

اجازه داد که بریم تو مرده چ توپل بوده اخییی گناهی

رفتیم تو همراهه دختر شیک وااااااااای اوه مای گاد چقد ادم اینجااااان من و هارا که محکم همدیگه رو داشتیم که گم نشیم...

ستاره جونم خوبههههه؟

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصی و رکی 94/5/17:: 5:15 عصر     |     () نظر
 
اگه کپی نکنی؟

ایرانی نیستی اگه کپی نکنی.!!!

.

.

.

.

.

.

.

.منم کپی نکردم.

.

.

.

.

الان من دیگه خارجی محسوب میشم.

اوه مای گاد.

من ایران دوست داشت...!:-) 

ایران کیلی کیلی کوب

وای من نتونست فارسی اسپیک کرد

:-) 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصی و رکی 94/5/16:: 11:4 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5      >